سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این دانش دین است، پس نیک بنگرید که از چه کسی دین خود رامی گیرید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :21
کل بازدید :66989
تعداد کل یاداشته ها : 110
103/2/30
1:50 ع

پیشگفتار- سلام دوستان عزیز. روز اول هفته همگی بخیر. دی ماه هر چند برای من ماه خوبی نیست اما امیدوارم بهترین خاطرات شما در این ماه رقم بخوره.

حرف اول- امروز رئیس مرخصی بود و ما خیلی خوشحال بودیم. گفتیم روز بی دغدغه ای پیش رو خواهیم داشت . ولی خیلی زود متوجه شدیم رئیس خیلی زرنگی کرد که امروز را مرخصی گرفت. امروز سررسید اوراق مشارکت بود. این یعنی همه ملت حمله کرده بودند بانک که اوراق های خود را بفروشند . این امر هر چهار سال یک بار اتفاق میفته و ما از این اتفاق بی خبر بودیم. کلی به زکاوت رئیسمون غبطه خوردیم.

خلاصه هی مشتری راه انداخیم مگه تموم میشد . از شانس بد من یک مشتری گیرم اومد بیچاره ام کرد. حدود 40 میلیون تومن اوراق َآورده بود. دو تا حساب اشتراکی با پدرش باز کرد ، دو تا هم حساب اشتراکی با مادرش باز کرد . یعنی مرا به خاک و خوش کشید. حدود ساعت علاف این مشتری بودم. صدای بعضی مشتری ها هم دراومد. منم قاطی کردم و با یکی از مشتری ها دهن به دهن شدم. طرف می خواست از پشت باجه مرا کتک بزنه انقدر حرصش گرفته بود .شوخی

خلاصه درب شعبه را بسته بودیم اما باز مشتری راه می انداختیم . آخرش هم 50 میلوین کسری آوردیم و بعد از کلی گشتن فهمیدیم مهدی سوتی داده وبد و سند اشتباه زده بود. یعنی جنازه ام به سمت خونه رفت بس که امروز روز گندی بود .

حرف دوم - پنجشنیه خونه یکی از دوستان خانوادگی رفتیم و از اونجا رفتیم خونه پدرم. تو هر دو خونه دلارام آرام و ساکت بود . یعنی همه فکر می کنند دلارام چقدر دختر آرام و ساکتیه. اما تا پایش به خونه میرسه آی آتیش به پا میکنه که نگو . کتابهای مادرش را پاره م یکنه ، از مبل بالا میره. ظرف و ظروف را می شکنه . امروز حتی دست مادرش را با چاقو بریده . گویا چاقو دستش گرفته بوده مادرش اومده از دستش بگیره با همون چاقو زده دست مادرش را زخمی کرده . وااااای بزن بهادر هم بوده خبر نداشتیم.

الان هم مرابیچاره کرده بود پای کامپیوتر . هی از صندلی من آویزان شده بود و گریه می کرد. روی پایم نشاندم بلکه آروم بشه. دیدم نه فایده نداره . اومدم پایین و دلارام را روی صندلی کامپیوتر گذاشتم و چرخاندمش . کلی کیف کرد و خندید . همین دیگه. م یخواد جای مرا بگیره .


  
  

حرف اول- خب بالاخره گوشی ام به دستم رسید. امروز از نگهبانی یک بسته پستی بهم دادند . فهمیدم همون گوشی ای است که از اینترنت  خریداری کرده ام. سریع بردم خونه و بازش کردم. وای خیلی شیک و تودل برو هستش . غروب بردمش موبایل فروشی. سیم کارتم را کوچک کردم . یک کاور هم خریدم و خلاصه راهش انداختم.

الان هم تلگراوقتی اومدم خونه سریع تلگرام و واتس آپ را راه انداختم ببینم آخه اینها چیه وبلاگ را از رونق انداخته . ددیم سریع بروبچز منو اد کردند و خلاصه بیچاره شدم از بس تق تق از گوشی ام شنیدم. وای فای گوشی ام را خاموش کردم و به همین وبلاگم رسیدم . خیلی هم خوبتره . چیه بابا . همش ملت با هم کل کل می کنند؟ قشنگ بنشینید وبلاگ بنویسید در نهایت آرامش .هی تق تق تق . اعصاب آدم خرد میشه .

خلاصه ورود خودم را به فضاهای اجتماعی تبریک میگم. ولی می دونم مثل بعضی ها معتاد این فضاها نخواهم شد . وقت من بیشتر از اینها ارزش داره . ملت ایران جو گیر هستند . الان هرکی را می بینی سرش توی گوشی اش هستش. اصلا همه سر درگریبان شده اند . یک زمانی ملت میرفتند ورزش می کردند و سینه ای سپر می کردند . سرشون بالا بود. الان هر کی را می بینی ترش توش گوش یاش هستش . البته یک خصوصیت خوب داره اینکه چشم چرانی کمتر میشه شوخی

حرف دوم- از دلارامم بگم که یک دندان نیشش دراومده. الان 5 تا دندون داره. هر چی تعداد دندانهایش بیشتر میشه شیطون تر میشه . الان که فهمیده من گوشی خریدم بیچاره ام کرده. هی میخواد گوشی نوی مرا دست بگیره . منم می دونم مثل آدم دست نمیگیره که. گوشی مادرش صد تا عیب کرده از بس تف مالی اش کرده و زمین کوبیده . جوری که مادرش هم بهم میگه یک گوشی نو برای او بخرم.  یعنی ها من نمی تونم یک چیز نو داشته باشم.

الان هم دلارام یاد گرفته از مبل بره بالا و بیاد پایین . از تخت میره بالا و میره پایین. کلی خطرناک شده بازیگوشی هاش. همش باید دور و اطرافش باشی که یک طوریش نشه خدای نکرده . با این وصف به نظرتون وقت م یکنیم توی شبکه های اجتماعی بچرخیم.؟

جدیدا هم هر وقت به شکم می خوابم دلارام میاد سوار من میشه . سوار هم که میشه مثل آدم که سورار نمیشه . مرتب میزنه سر و کله من . یعنی اسب اینجور از صاحبش ضربه نمی خوره که من م یخورم. کلی هم میخنده . قربونش برم خیلی شیرین شده .


94/10/2::: 11:46 ع
نظر()
  
  
<      1   2